دختر ترسناک؛ انیمیشنی فانتزی ماجراجویی به کارگردانی ریکارد کوزو و تانیا وینسنت است. دختری به نام آرکی در دنیایی که در تاریکی فرو رفته است باید بر ترسهای خود غلبه کرده و به شهری مرموز سفر کند. او وظیفه دارد پدرش را از دست یک دانشمند خطرناک نجات داده و از نابودی سیارهاش نیز جلوگیری کند اما…
«استفان میروکس» یک مرد جوان خجالتی است که بعد از مرگ پدرش از مکزیک به پاریس نقل مکان می کند تا نزدیک مادرش باشد. او در آنجا عاشق دختر همسایه اش می شود که «استفانی» نام دارد. به دست آوردن این دختر برای او کار بسیار دشواری است، همین امر باعث میشود او برای فرار از مشکلاتش به دنیای رویاهایش پناه ببرد...
«لیندا هنسن» همسرش را در حادثه ی اتومبیل از دست می دهد اما وقتی پس فردای مرگ همسرش از خواب بیدار می شود او را زنده می بیند و متوجه می شود که زمان به عقب برگشته است…
یک ماده مخدر که مصرف کننده هایش را در بعد و زمان منتقل میکند، معضل بزرگی نیز بهمراه دارد. برخی از مصرف کنندگان این ماده، وقتی که به این دنیا باز می گردند، دیگر انسان نیستند و...
باربی؛ فیلمی فانتزی کمدی بر اساس اسباببازی باربی از شرکت ماتل به کارگردانی گرتا گرویگ و بازیگری مارگو رابی و رایان گاسلینگ است. باربی طی سفری از شهری فانتزی به دنیای واقعی قدم میگذارد تا جواب سوالهایش را پیدا کند. او به کِن ملحق میشود و این دو در جستجوی درک معنا و هدف زندگی، باید در شهری که ساختمانهایش صورتی نیست و مردمی که با بیش از دو اسم همدیگر را صدا میکنند، جان سالم به در ببرند…
یک وکیل جوان هنگام سفر به روستایی دور افتاده متوجه میشود که این روستا بیش از اندازه غیرمعمولی و عجیب است و ظاهراً اتفاقات هولناکی در آنجا رخ داده. اکنون او در تلاش است تا از پشت پرده رازهای این روستا سر در بیاورد اما…
هلن از شرکتی که کار می کند اخراج می شود. اکنون دلشکسته راهی آپارتمانش می شود که در آن با دوستش جری زندگی می کند. داستان فیلم دو حالت مختلف پیدا می کند: یکی حالتی که هلن به موقع به مترو می رسد و دیگری زمانی است که مترو را از دست میدهد...
آيووا. «ری کينسلا» هم راه همسرش، «آنی» و دخترشان، «کارين» در مزرعه ي خود زندگی آرامی دارد. تا اين که صدايی از غيب به او می گويد که اگر در وسط مزرعه اش يک زمين بيس بال بسازد، قهرمان افسانه ای، «جو جکسن بی کفش»، از دنيای مردگان می آيد و در آن جا بار ديگر بازی مي کند...
«جک کامبل» مردی است مجرد و معتاد به کار، که این بخت و فرصت در اختیارش گذاشته می شود تا ببیند اگر در کنار «کیت»، نامزد قدیمی اش می ماند، چه زندگی ای داشت
با ورود به سال دوم، کلاودین ولف، دراکولائورا و فرانکز استین با دانشآموزان جدید، قدرتهای جدید و تهدیدی بزرگتر روبرو میشوند که نه تنها میتواند دوستی آنها را از هم بپاشد، بلکه میتواند دنیا را برای همیشه تغییر دهد.
نیویورک، قرن بیست و یکم. دغدغه ی موفقیت در کار چنان ذهن «کیت مکی» را اشغال کرده که دیگر فرصتی برای عشق و عاطفه برایش نمانده است. دوست سابق او «استوارت» که دانشمندی نابغه است، پنجره ای رو به زمان باز می کند و در نتیجه «لیوپولد»، اشراف زاده ی بریتانیایی، به زمان حال منتقل شود. چندی نمی گذرد که «کیت» و «لیوپولد» به یک دیگر...
داستان فیلم در قرن 28 ام در جریان است، جایی که مامور نیروهای ویژه به نام والرین (دین دیهان) به همراه همکار خود لائورین جهت ایجاد نظم در سرتاسر زمین های انسان ها با هم کار می کنند. وزیر دفاع این دو را مامور می کند تا به شهر آلفا بروند، شهری مملو از موجودات عجیب و غریب که در کنار انسان ها با صلح زندگی می کنند. این شهر در مرکز خود رازی دارد و آن این است که نیرویی شیطانی که وجود صلح در این شهر را تهدید میکند
پس از مرگ مادر سایموری، پدرش دوباره ازدواج کرد. از آن زمان، سایموری مورد آزار و اذیت نامادری و خواهر خوانده کوچکترش قرار گرفته است. او چاره ای جز تحمل روزهای دردناک خود ندارد. با بدتر شدن اوضاع، به او اطلاع داده می شود که با کودو کیوکا ازدواج خواهد کرد؛ فرمانده ای نظامی که به بی رحمیش بودن شهرت دارد…
هدیه، فیلمی در ژانر فراطبیعی مهیج به کارگردانی سم ریمی است. شهر کوچک جرجیا؛ یک شخص با تحلیل روانی همسایگانش برای خودش درآمد کوچکی دارد. او خیلی زود درگیر ماجرای یک قتل می شود و می کوشد تا با شم روانی اش قاتل را پیدا کند…